کد مطلب:119278 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:154

خم عشق











شبی در باطن نهج البلاغه
سفر كردیم در نهج البلاغه


عیان شد كاین همان قرآن ثانیست
مثالش در صناعات ادب نیست


چراغ رهنمای مسلمین است
كلام قدوه اهل یقین است


به بازار سخن دریست نایاب
چه دری در ظلال نور مهتاب


اساس آسمان ها و زمین است
خم عشق امیرالمومنین است


می و خم خانه و پیمانه است این
شراب شاهد فرزانه است این


فهیمی گفت این یك باغ معناست
حكیمی گفت دانشگاه مولاست


مریدی گفت نخل سبز طوباست
ز هر برگش هزاران نكته پیداست


در این راه آتش عشقی كه برپاست
هزاران درد بی درمان مداواست


صفایش چون نسیم نوبهاری
بود در ذهن سبز باغ جاری


هوای آن به هر فصلی بهاریست
فضایش از غبار عیب عاریست


سرود ساقی كوثر همین است
سرور سوره كوثر همین است


به هر سویش هزاران جویباریست
ز هر جوی آب علم و حلم جاریست


ره بحر صناعات است این راه
ره پیر خرابات است این راه


ره خلوت گزینان است این راه
رهی در بطن قرآن است این راه


همانا بیخودان پیوسته مستند
به ساقی عاشقند و می پرستند


همان می كه صفای راه مولاست
ز شهد میوه های باغ طاهاست


خط سبز غزل یعنی همین راه
حقیقت در مثل یعنی همین راه


خداوندا به نور پیر مستان
مكن مهجور ما را زین گلستان


نور قزوینی (رسولی)

[صفحه 271]


صفحه 271.